English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5365 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
de die in diem U از روزی به روز دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parlour boarder U شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension U شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
it occurs twice a day U روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
once upon a time U روزی
per diem U روزی
per day U روزی
daily bread U روزی
someday U روزی
some d. U یک روزی
some day U روزی
duily bread U روزی
some day U یک روزی
some time or other U یک روزی
hostels U شبانه روزی
on a given day U در روزی معین
quotidian U شبانه روزی
one spoonful a day U روزی یک قاشق
circadian U شبانه روزی
round-the-clock شبانه روزی
hostel U شبانه روزی
a few days U چند روزی
hostelry U شبانه روزی
semidiurnal U کشندنیم روزی
perdiem U بقرار روزی
hand-to-mouth U محتاج گنجشک روزی
boarder U شاگرد شبانه روزی
boarders U شاگرد شبانه روزی
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
boarding schools U اموزشگاه شبانه روزی
two table spoonful a day U روزی دو قاشق سوپخوری
hosteler U مقیم شبانه روزی
hand to mouth U محتاج گنجشک روزی
circadian rythm U ریتم شبانه روزی
semidiurnal U جذر و مد نیم روزی
since the outbreak of the war U از روزی که جنگ در گرفت
boarding U مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
it a day U روزی یک فنجان چای خوری
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
drizzly day U روزی که باران سیرمی بارد
If things changer one day then … U اگر روزی ورق برگردد آنوقت ...
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
dies non U روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
I areraged six hours a day. روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
red letter day <idiom> U روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
rushee U دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
this day six months U شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
what day of the week is it? U امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
youth hostel U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostels U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
another U دیگر
thence U دیگر
anymore U دیگر
others U دیگر
next U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
else U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
further U دیگر
furthered U دیگر
furthering U دیگر
furthers U دیگر
one an other U یک دیگر
alternative U دیگر
he is no more U او دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
other U دیگر
secus U از دیگر سو
no more U دیگر نه
alternatives U دیگر
alternatives U شق دیگر
again U دیگر
alternative U شق دیگر
about face U جهت دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
about-face U سوی دیگر
about-faces U جهت دیگر
about-face U جهت دیگر
about-faces U سوی دیگر
again U از طرف دیگر
another U یکی دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
in fact U به عبارت دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
another U شخص دیگر
about face U سوی دیگر
elsewhere U بجای دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
elsewhere U درجای دیگر
shunts U به خط دیگر انداختن
tother U بعدی دیگر
otherguess U بروش دیگر
otherguess U جور دیگر
otherguess U نوع دیگر
othergates U طور دیگر
othergates U جور دیگر
other people U مردم دیگر
on the other part U از طرف دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
on more U بار دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
otherguise U جور دیگر
otherness U چیز دیگر
t' other U بعدی دیگر
the other two U دوتای دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
scilicet U بعبارت دیگر
to be no more U دیگر نبودن
to wit U بعبارت دیگر
otherworld U دنیای دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherwhence U از جای دیگر
no more of that U بس است دیگر
next year U سال دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
aliunde U از منبع دیگر
beside U ازطرف دیگر
otherwhile U گاه دیگر
variant U نوع دیگر
others U نوع دیگر
other U نوع دیگر
yon U ان یکی دیگر ان
another day U یک روز دیگر
another guess U نوعی دیگر
nevermore U هرگز دیگر
never more U هرگز دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
my other books U کتابهای دیگر من
withil U ازطرف دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
et al U و در جای دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
at a later period U در موقع دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
another guess U قسمتی دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
once U یکبار دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise U طور دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
over- U بسوی دیگر
over U بسوی دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
Recent search history Forum search
1popsicle
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com